تاريخ : شنبه 11 آبان 1392برچسب:, | 14:33 | نویسنده : حسینعلی بامری
1-چرا درقرآن حرفی از معصومین وامامان(به طور مستقیم) نیامده تا تفرقه بین شیعه وسنی نیافتد؟ 2-باتوجه به این که میگویند انسانهای اولیه بسیار عقب مانده بوده اند چرا حضرت آدم راه ورسم زندگی را به فرزندانش یاد نداده بود؟ پاسخ: پرسش: شبهه های دینی شرح : 1- چرا در قرآن حرفی از معصومین و امامان (به طور مستقیم) نیامده تا تفرقه بین شیعه و سنی نیفتد؟ پاسخ: پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز خداوند حکيم نازل کننده قرآن است که همه کارهايش از روي حکمت مي باشد. ما کوچک تر از آنيم که به حکمت کارهاي خدا دست يابيم. قطعي است که خداوند حکيم و هدايتگر براي راهنمايي بشر به شاهراه سعادت، از هيچ اقدام لازمي فرو گذار نکرده است. تعيين و معرفي امام، يکي از اين اقدام هاي لازم است که هم در تعيين و هم در معرفي امام، آنچه لازم بوده، انجام داده و حجت را تمام کرده است. اما اين که چرا نام امامان در قرآن نيامده، وجوه مختلفي به ذهن مي رسد. شايد يکي از وجوه آن، امتحان و ابتلا باشد. يکي از سنت هاي خداوند، سنت امتحان و ابتلا است. خدا بندگان را به فتنه و گرداب هاي امتحان مي اندازد تا مريض ها و گمراهي طلبان از حق جويان مشخص گردند. به دست بهانه جويان بهانه مي دهد تا مؤمنان واقعي آشکار گردند. يکي ديگر از وجوه آن، شايد تدبير خدايي براي در امان ماندن قرآن از دستکاري و تحريف باشد. معمولا در بين ايمان آورندگان، افرادي هستند که از سر ترس و يا به اميد منفعت و... اظهار ايمان کرده و منتظر مرگ پيامبر هستند تا بعد از وفات ايشان به عنوان پيروان صادق او، وارث وي گردند و جريان را به قهقرا بر گردانند. اگر نام جانشين و جانشينان و مطالب مربوط به جانشيني به صراحت و وضوح تمام در کتاب خدا ذکر شده باشد، آنان مجبور مي شوند به تحريف و کتمان کتاب خدا و یا لااقل پایین آوردن جایگاه قرآن اقدام کنند؛ دقیقاً همان کاری که با روایات پیامبر اسلام کردند. اما اگر اين مسائل در کتاب خدا به صراحت نيامده باشد، آنان مجبور به تحريف کتاب و یا کم رنگ کردن جایگاه قرآن نمي شوند. براي روشن شدن مطلب مثالي ذکر مي کنيم. بنا بر تصريح علمای اهل سنت، 300 آيه قرآن راجع به حضرت علي (ع) است. از اين رو، در کتاب خدا آيات فراواني آمده که تکليف جانشيني را معلوم مي کند. از جمله آيه ولايت: «انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة هم راکعون». (1) در اين جا اگر خداوند مصداق «الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزکاة و هم راکعون» را ذکر مي کرد و مي فرمود: «انما وليکم الله و رسوله و علي»، مخالفان چاره اي جز کتمان اين آيه نمي ديدند؛ ولي وقتي اوصاف ذکر شد، مي توانند توجيه کنند و نيازي به تحريف نمي بينند. آيه نازل مي شود که اهل بيت پيامبر به اراده خدا مطهر و معصوم هستند: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا». (2) در اين جا اگر خداوند اهل بيت را به نام ذکر مي کرد، مخالفان براي کنار زدن آنان و... چاره اي جز کتمان اين آيه نمي ديدند؛ ولي وقتي اهل بيت در قرآن نام برده نشده باشند، مي توان آيه را توجيه کرد و آنان را کنار زد. اما براي اين که هدايت طلبان در گمراهي نمانند و حجت بر گمراهي طلبان تمام شود، خداوند رسولش را مأموريت داده تا اين مواضع مجمل را روشن کند و توضيح دهد. خداوند اعلام کرده که رسول مبين و مفسر قرآن است. با توجه به اعلام الهي، مؤمنان به رسول مراجعه کرده و مراد الهي را مي يابند. گمراهي طلبان به خواست خود به تفسير و توضيح آيات اقدام مي کنند. يک نمونه تاريخي تا حدود زيادي اين توجيه را تأييد مي کند. رسول خدا در روزهاي آخر عمر در جمع اصحاب فرمود: "لوح و دواتي بياوريد تا چيزي براي تان بنويسم که پس از آن هرگز گمراه نشويد". (3) در اين جا با توجه به موضع گيری ها و سخنان قبل پيامبر، همه متوجه شدند که رسول خدا مي خواهد چه بنويسد؛ چون همين چند روز پيش بود که در منا و در غدير خم فرموده بود: بين شما دو چيز به جا مي گذارم که تا بدان دو متمسک باشيد، از گمراهي در امانيد. معلوم بود که سخن امروز ايشان هم راجع به همين دو چيز ارزشمند و هدايتگر خواهد بود؛ ولي کساني نمي خواستند اين مطلب دوباره نوشته شود. به همين جهت، کلام پيامبر را "هذيان" خواندند و پيامبر هم از نوشتن منصرف شد. اين واقعه به خوبي نشان مي دهد که اگر نام جانشينان پيامبر در قرآن آمده بود، به يقين چاره اي جز تحريف و کتمان آيات يا انکار وحيانيت آن نداشتند. اصولا اگر در قرآن نام افراد همزمان با رسول خدا به مدح و يا به ذم مي آمد، قوم و قبيله افراد مذمت شده و قوم و قبيله هاي مخالف افراد مدح شده را تحريک مي کرد که آن آيات را کتمان کنند و... و آن آيات دستمايه نزاع مي شد. از اين رو، مي بينيم از معاصران رسول خدا جز چند مورد ضروري (مثل ابولهب و زيد بن حارثه و...) به صراحت نام نبرده است. اين احتمال هايي است که به ذهن مي رسد و حکمت اصلي را فقط خدا مي داند. براي اطلاعات بيش تر مي توانيد به تفاسير در ذيل آيات زير مراجعه كنيد: بقره آيه 124؛ آل عمران آيه 61؛ نساء آيه 59؛ مائده آيات 3، 55 و 67؛ احزاب آيه 33؛ انسان آيه 8 به بعد؛ توبه آيه 119. پی نوشت ها: 1. مائده (5)، آیه 55. 2. احزاب (33)، آیه 33. 3. رهبری امام علی در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سید عبد الحسین شرف الدین)، ترجمه محمد جعفر امامی، ص 496، چهارم، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1383ش، به نقل از: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 97. . پرسش: با توجه به این که می گویند انسان های اولیه بسیار عقب مانده بوده اند چرا حضرت آدم راه و رسم زندگی را به فرزندانش یاد نداده بود؟ پاسخ: از آن جایی که حضرت (ع) وظیفه هدایت مردم - از جمله فرزندان خود را - بر عهده داشت، فرزندان خویش را راهنمایی و راه و رسم زندگی را به آنان آموخت. در خبر است كه چون وقت مر گ آدم فرا رسید، فرزندان را حاضر و بدان ها وصیت نمود و خطاب به شيث فرمود: اى پسر! در كار شتاب نكن كه مرا هر چه رسيد، از آن رسيد و از هواهای نفسانی زن اطاعت نکن كه من كردم و بد افتاد. حرص نورز كه حرص شوم است. (1) به سند معتبر از حضرت صادق (ع) نقل شده است كه: حضرت آدم را بيمارى عارض شد و حضرت شيث را طلبيد و گفت: اى فرزند! اجل من رسيده است و من بيمارم و پروردگار من فرستاده است از سلطنت خود آنچه مى بينى. به تحقيق كه عهد كرد به سوى من در آنچه عهد كرد كه تو را وصى خود گردانم و مى گردانم تو را خزينه دار آنچه به من سپرده است. اينك كتاب وصيت در زير سر من است و در او اثر علم و نام بزرگ خدا هست. چون من بميرم، بگير صحيفه را و زنهار كه كسى را بر آن مطلع مگردان و نظر مكن در آن تا سال آينده، مثل اين روز كه وصيت به تو داده شد. در آن صحيفه هست جميع آنچه به آن احتياج دارى؛ از امور دين و دنياى خود. آدم آن صحيفه را از بهشت با خود آورده بود". (2) از این روایت استفاده می شود: آدم (ع) آنچه را مورد نیاز زندگی فرزندان آدم بوده است، به آ نان یاد داده است. پی نوشت ها:

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: